راهکارهایی برای احیای رسانه‌های ایرانی

اگر سایزی و وزنی و اعتباری و بُردی و نفوذی برای رسانه های جمهوری اسلامی ایران قائل نیستند، دیگر اینهمه خصومت و ستیزه جویی و محصور و مسدود کردنِ شبکه ها و سایت ها و صفحات مجازی و غیره چه معنا دارد؟

به گزارش نبأپرس، باید معترف بود که رسانه های ایرانی در حدِّ توان و امکاناتِ خود توانسته اند اختلالاتی در سیاستِ تک صدایی و تک روایتی قطب های رسانه ای جهان در موضوعِ ایران و منطقه ایجاد کنند. بی تردید حیاتِ مقتدرانه و مستحکمِ جمهوری اسلامی ایران، در طولِ همه ی این سالها، وام دارِ ایمان، اراده، همت و مقاومتِ ایرانیان است اما قطعا نقشِ رسانه های وطنی بعنوان تبیین کننده اهداف و برنامه ها در داخل و “دستِ بِزن” نظام در بیرون از مرزها، در این بین کمرنگ نبود و نیست و نخواهد بود.

اگر به این یافته ی ما مشکوک هستید، کافیست نگاهی بیاندازید به حجم و کیفیتِ دشمنی دشمنان و هیولاهای رسانه ای با رسانه های فعال در ایران. ماهی و سالی نمی گذرد که آنها محدودیتی برای رسانه های ایرانی ایجاد نکنند و یا مُترصدِ بستن و محدود کردنِ آن نباشند. اگر سایزی و وزنی و اعتباری و بُردی و نفوذی برای رسانه های جمهوری اسلامی ایران قائل نیستند، دیگر اینهمه خصومت و ستیزه جویی و محصور و مسدود کردنِ شبکه ها و سایت ها و صفحات مجازی و غیره چه معنا دارد؟

مجموعِ رسانه های پارسی فعال در کشور، در زمینی نابرابر از لحاظ مالی، تجهیزات، دسترسی ها و نیروی انسانی در حال مبارزه با غول های رسانه ای جهان هستند. اینها به دونده ای می مانند که یکی سالها قبل دویدن را آغاز و دیگری با کلی تاخیر، خیز برداشته است. فراموش نکنیم که خالقین رسانه، بویژه رسانه های نوین، غربی ها بودند. در طولِ دهه های گذشته، بسیار سعی و خطا کرده اند و اکنون به سطحی از مهارت و بلوغ رسانه ای رسیده اند که انکارش خودفریبی است. کم کردنِ این فاصله غیر ممکن نیست اما سهل هم نخواهد بود.

با لحاظ یافته های فوق، نگاه کارشناسانه و خیرخواهانه بر این اعتقاد است که رسانه های وطنی و رسانه ی ملی ایران هنوز دارای ایراداتِ بنیادین هستند. در کنار چالش مالی، مدیریتی، تجهیزات و نیروی انسانی باید برای برون رفت از این آشفتگی رسانه ای ایرانی در حوزه های داخلی و  بین المللی، به نکات ذیل توجه ویژه شود. بی شک این نکته ها برای شما ناآشنا نیست اما مشکل از آنجایی آغاز می شود که هیچگاه اقدامی جدی برای رفعِ این ایرادات صورت نمی گیرد. برطرف کردنِ این اشکالات، مطمئنا سیمای رسانه های وطنی را در داخل و خارج جذابتر، کلامش را گیراتر و اقتدارش را بیش خواهد کرد.

می دانیم که شما آگاه به مشکلاتِ رسانه های ایرانی هستید اما باز به همه فعالین و مدیرانِ رسانه های ایرانی خواندنِ چندباره ی این نکات و تلاش برای حل این اشکالات، برای داشتن رسانه ای قوی را توصیه می کنیم.

1- وجودِ مدیرانِ غیر رسانه ای و ناآشنا به رسانه در یک مجموعه ی خبری، باعثِ شکستِ شما در این ماموریت خواهد شد. فریبِ نام و نفوذِ این آدمها را نخورید اگر واقعا دنبالِ یک فعالیتِ سالمِ رسانه ای هستید.

2- اتاقِ فکرهای متعدد که یا خروجی مقبولی ندارند و یا اگر دارند خروجی شان کمتر منجر به تولیدِ محتوا در فرمت های مختلف و به شکل های هنرمندانه شده است، بلای عظمای رسانه های ایرانی است. این اتاق فکرهای فرمایشی را تعطیل کنید و به فکر تولید محتوای واقعی و مقبول باشید.

3- فربگی بیش از اندازه ی بعضی از رسانه ها، خاصه رسانه ی ملی، چالشی کهنه است، این مشکل، رسانه را زمین گیر خواهد کرد. رسانه نباید لش و تنبل باشد، موفقیت شما مشروط به چابکی رسانه ای است. این صنعت فی الحال کششِ جذبِ نیروی بیشتر را دارد. رسانه برای بقا نیازمند کوچک و چابک شدن با استخدامِ نیروهای چند مهارته است.

4- اخراج نیروهای بی انگیزه یا با انگیزه های ضعیف از بدنه رسانه های ایرانی.

5- کشفِ مردان رسانه ای و جایگزین کردن آنها با کارمندان رسانه ای. بقول فرنگی ها هیچ وقت کارمندانِ 9 تا 5 عصری در این حرفه، بانی موفقیت این پیشه نشده اند.

6- حضورِ یک خروار نظریه پرداز و رئیسِ قبیله اما معدود سرخ پوست و فعالِ خبری هوشمند، برای رسانه گردانی قوی، سمی است مهلک. حضور نیروهای خبره و با انگیزه ی بالا، بیشتر از قهوه خورهای حرفه ای جلسات با ژست های روشنفکری بکار می آید. افرادی با مدرک دکترای رسانه و آکادمیست های رسانه ای الزاما موفقیت یک رسانه را تضمین نمی کنند. مدعیان و نظریه پردازانِ تخیلی را از رسانه ها دور نگه بدارید. نیروهای جوانِ قابل برای فعالیتِ رسانه ای اما پرانرژی در تولیدِ محتوا همیشه بیشتر از آکادمیست های پشتِ میز نشین و مدعی بکار رسانه آمده اند و می آیند. این یافته، محصول سی سال فعالیت و شاگردی این حرفه است. نیروهای جوان و لایق را بکار بگیرید، در قالب کارگاههای آموزشی آنها را به روز کنید. مدام فعالیت شان را رصد نمایید تا با چشم خویش بالندگی رسانه تان را شاهد باشید.

7- چرا در ایران، اغلب تصمیمات و تولیدات برای لحظاتِ آخر اتفاق می افتد با اینکه تاریخِ بسیاری از رویدادها یا از قبل مشخص است و یا قابلِ پیش بینی است. این کیفیت از بی برنامگی در تولیداتِ رسانه ای، تصویری ژولیده از رسانه های ایرانی در تولیدِ محتوا ارائه داده است. اگر بدنبال موفقیت هستید، بابرنامه بودن در تولیدِ محتوا را جدی بگیرید.

8- حضور تعداد قابل توجه ای از نیروها در بدنه ی رسانه های ایرانی که فاقدِ تعهدِ لازم به ارزش های دینی، حاکمیتی، سیاسی و فرهنگی جامعه شان هستند غیر قابلِ انکار است. حقوق بگیرانی که نگاه شان به رسانه ی شما، فراتر از میزانِ دریافتی شان در پایان هر ماه و یا هر پروژه نیست. پلشت تر اینکه، افرادی در این حرفه ورود کرده اند که به کمتر از تحقیرِ روح ایرانی رضایت نمی دهند و واژه گانی چون “امید بخشی”، ” استقلال”، “مقاومت”، “رشد” و … در فعالیت های رسانه ای این طیف باید به سخره گرفته شود.    فراموش نکنید که با این دستمال های کثیف نمی شود شیشه ای را تمیز کرد. هیچ هدف ملی و رسانه ای شما با این نیروها محقق نمی شود جز اینکه هدف تان براندازی و یا ضدیت با مردم کشورتان باشد.

9- اینکه از صدر تا ذیل نیروهای انسانی حتی نگهبان و نظافتچی های رسانه های وطنی خود را خداوندگارانِ عرصه ی خبر و رسانه می دانند اهمیتی ندارد، مهم خروجی و تولیدات رسانه ای است که هنوز چندان حرفه ای و مطلوب نیست. در بکارگیری نیروهای انسانی متخصص، با تجربه کافی و به روز در حوزه ی خبر که خروجی شان تولید محتوای بیشتر باشد تا ارائه نظریاتِ رسانه ای صِرف که مفت هم ارزش ندارد، اهتمام بیشتری ببخشید.

10- خشک، زمخت و بیش از اندازه رسمی بودنِ روایت های رسانه های ایرانی از رویدادها، مخاطبین را در همه ی این سالها فراری داده است. بسته های خبری و غیر خبری رسانه های ایرانی، فاقدِ داستان و جذابیت های لازم از لحاظ بصری و روایتی است. اگر از من می شنوید، برای موفق شدن، حل این نقیصه را در اولویت کاری تان قرار بدهید.

11- فنی سالاران بلای رسانه ها هستند. هرگز اجازه ندهید آنها شما را مدیریت کنند. به کرار شاهد بوده ایم که مدیرانِ ارشدِ رسانه های داخلی، توسط فنی های شاغل در رسانه فریب می خورند. یکی از دلایلِ مخالفتِ ما با ورودِ مدیرانِ غیر متخصص و آگاه به این حوزه در این حرفه، آسان بودنِ فریب دادنشان توسط فنی سالاران است.

12- با وجود کثرتِ جلسات و افرادِ مدعی در حوزه اندیشه های رسانه ای، رسانه های ایرانی همچنان از نبودِ اندیشه موثر در تولیداتِ باکیفیت و هدفمند رنج می برند. آنها هنوز هیچ شناختی از تولیدات بصری ندارند و خروجی اندیشه ورزی های آنها نهایت به دردِ جراید مکتوب و یا رادیو می خورد که همان هم خیلی وقت ها فاقد جذابیت های روایتی است. اندیشمندانی را در این حرفه بکار بگیرید که فهمی از فرمت ها و پلتفرم های نوینِ رسانه ای داشته باشند و خروجی اندیشه ورزی شان را بشود در این قالب ها به مخاطب ارائه داد.

13- با این واقعیت روبرو شوید که این ایام، نه مدیران و نه کارمندان، لذتی از کار در بسیاری از رسانه های ایرانی نمی برند. این چه توقعی است که در چنین فضایی، پیامِ رسانه جذاب شود و به دلِ مخاطب بنشیند وقتی نه مدیرش و نه نیروی انسانی اش از کار و تنفس در آن فضا لذتِ وافی را نمی برند. برای برون رفت از این فضا و شرایط، راههای مختلفی وجود دارد که باید در فرصتی دیگر به آن پرداخته شود.

14- مردان و زنانِ نظامِ تبلیغاتی وطنی بعضا” خود بزرگترین دشمنِ دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران اند. سستی، کسالت، بی انگیزه گی، روزمره گی، ایمان و اعتقاد ضعیف به اهداف و مجموعه ای که در آن فعالیت می کنند، عدمِ تلاش برای ارتقاء بخشی به دانش و مهارت های مربوط به این حرفه، مدیران و نیروهایی که خود بیشترین نقد و دشمنی را با سیاست های رسانه ای کشورشان در حوزه های سیاسی، اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی و غیره دارند و … وجود این اشکالات و بیشتر از اینها، در نهایت رسانه های ایرانی را ضعیف تر از قبل می کند و مطمئنا رفع این نقیصه ها، فاصله رسانه ای ایرانی با دنیا را کمتر خواهد کرد.

شاید بپرسید که اگر اینهمه ایراد بنیادین به مجموعِ رسانه های داخلی وارد است، پس موفقیتی که برای همین رسانه ها در بخشِ نخست ذکر کرده ایم محصولِ چیست؟ واقعیت این است که عمده نفوذ و گستردگی پیام ایرانی برای مخاطبینِ بیرونی، به این خاطر است که در کلان، رسانه های منصفِ ایرانی در اغلب مواقع و در بیشترِ موضوعاتِ داخلی و خارجی، بر خلافِ باورِ بسیاری از براندازان و مخالفینِ جمهوری اسلامی ایران، در طرفِ درستِ وقایع قرار دارند، در طرفِ حق و حقیقت اند، عمده ی این نفوذ و قدرتِ نرم، زاییده ی هوش در تولیدِ محصولات خبری و تبلیغاتی قوی ایرانی نیست بلکه رهیافتِ سمتِ حقیقت بودن است. حال ببینید اگر کنارِ بعضی از این تصمیم گیری ها و سیاست های درست، یک بازوی رسانه ای قوی هم قرار داشت، چه عوایدِ مثبتِ بیشتری در عرصه بین المللی می توانست دستگیر ایران و ایرانیان شود.

صادقانه عرض کنم که مشکلِ فعالینِ رسانه های ایرانی این نیست که آنها نمی توانند همسنگ غربی ها محصولاتِ خبری و فرهنگی قوی تولید کنند، اتفاقا یک وقتهایی هم می توانند اما درد این است که ما در تولیدِ محصولاتِ خبری و فرهنگی در مدل و با ذائقه ” ایرانی – اسلامی ” عاجزیم. هیچ شیوه ی ایرانی شده ای در این باب وجود ندارد. خلق نشده است. حتی تلاش هم نشده است. هر چه هست کپی کاری از دستِ فرنگی هاست.

احیای رسانه های شاخص و اسلامی تا وقتی نیروی انسانی اش به آن باور عمیق ندارد و یقین راسخ در او نیست و ابزار و شیوه اجرایش اجاره ای است، حتما کند و دیرتر محقق می شود. این کاستی ها که برطرف شود، آن هم سریعتر محقق می شود. به امید آن روز

رضا گنجی / فعال سیاسی / رسانه ای


لینک خبر:



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

18 + هفت =

دکمه بازگشت به بالا