غرب نیاز به تغییر رفتار دارد نه تغییر برجام

طرف‌های غربی در مکانیسمی فرافکنانه آنچه خود مبدع و آغازگر آن بوده‌اند را به ایران نسبت داده و تلاش  تهران برای جلوگیری از آن رویه‌های غیرمنطقی را مطرح کردن «مطالبات زیاده‌خواهانه» و «خارج از برجام» معرفی می‌کنند.

به گزارش نبأپرس، بعد از اتمام نخستین دور مذاکرات رفع تحریم‌ها در وین، طرف‌های غربی بلافاصله در ادامه تلاش‌های مقصرنمایی که حتی قبل از شروع گفت‌وگوها کلید خورده بود، ایران را به طرح مطالبات زیاده‌خواهانه و خارج از چارچوب برجام متهم کردند.

از جمله راهبردهای مقصرنمایی که مقام‌های دولت‌های غربی و امپراطوری‌های رسانه‌ای وابسته به آنها دنبال می‌کردند این بود که ایران بدون توجه به مسائل مطرح شده در شش دور قبلی گفت‌وگوهای انجام‌شده در وین مطالبات جدیدی را مطرح کرده که از برجام فراتر می‌رود.

این در حالی است که تیم مذاکره‌کننده ایران اعلام کرده که متن پیشنهادی تهران مبتنی و براساس پیش‌نویس 6 دور قبل بوده و همان متن مبنا قرار گرفته و اصلاحات و پیشنهادهای مورد نظر ایران بر روی متن مشخص شده و ارائه گردیده‌اند. تهران علاوه بر این، تصریح کرده که برجام را مبنای مشترک گفت‌وگو می‌داند و به هیچ عنوان خواسته‌ای که ناقض چارچوب توافق باشد مطرح نکرده است.

مطرح کردن این اتهام که جمهوری اسلامی ایران درخواست‌هایی بیشتر از برجام مطرح کرده در حالی صورت می‌گیرد که  در تمام این سال‌ها گره اصلی احیای توافق هسته‌ای، مطالبات فرابرجامی غرب و طرح ادعاهایی در زمینه برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه ای ایران بوده است.

از قضا اکنون، ایران در مذاکرات وین خواستار جلوگیری از همین رویه‌های نامتوازن و یک‌سویه‌ای است که غرب در گذشته دنبال کرده و به همین دلیل از طرف‌های برجامی خواسته به جای آنکه به دنبال تغییر در توافق باشند رفتارشان در اجرای توافق را تغییر دهند و به جای طرح انتظارات حداکثری و پایبندی حداقلی به توافق، دنبال پایبندی متوازن و دوسوگرایانه در اجرای توافق باشند. 

با این حال به نظر می‌رسد طرف‌های غربی در مکانیسمی فرافکنانه آنچه خود مبدع و آغازگر آن بوده‌اند را به ایران نسبت داده و تلاش  تهران برای جلوگیری از آن رویه‌های غیرمنطقی را مطرح کردن «مطالبات زیاده‌خواهانه» و «خارج از برجام» معرفی می‌کنند.

   فرابرجام اوباما

  اولین نشانه راهبرد گره زدن برجام به فرابرجام توسط طرف‌های غربی را می‌توان تنها یک روز بعد از اجرایی شدن توافق هسته‌ای مشاهده کرد، آنجا که خزانه‌داری آمریکا روز 27 دی‌ماه سال 1394 اعلام کرد که به بهانه برنامه موشکی تحریم‌های جدیدی علیه ایران وضع کرده است.

اندکی بعد باراک اوباما در یک سخنرانی در روز 14 فروردین 1395 با گره زدن انتفاع اقتصادی ایران به مسائل موشکی و منطقه‌ای نشان داد که واشنگتن، برجام را نه یک توافق صرفاً در زمینه هسته‌ای، بلکه قطعه‌ای از یک پازل بزرگتر با چشم‌انداز عقب راندن ایران در حیطه‌های دیگر از جمله برنامه موشکی، سیاست خارجی و در نهایت مسخ شخصیت و هویت جمهوری اسلامی می‌بیند.

اوباما، در آن زمان در بحبوحه انتقادات شرکت‌های اروپایی از کارشکنی‌های دولت آمریکا در تسهیل روابط تجاری با ایران گفت: «توافق هسته‌ای برای توقف برنامه هسته‌ای ایران و انتقال مواد هسته‌ای بود که محقق شد. ایران تا کنون متن توافق را رعایت کرده است، اما روح توافق، مستلزم این است که ایران به جامعه جهانی و شرکت‌ها سیگنال‌هایی بفرستد مبنی بر اینکه اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریک‌آمیزی که شرکت‌ها را هراسان می‌کند، نخواهد کرد. من نمی‌توانم قول بدهم ایران می‌تواند از این فرصت برای ورود به جامعه بین‌الملل استفاده کند.»

چندی بعد (ششم خردادماه 1395) «استفان مول»، هماهنگ‌کننده دولت اوباما برای اجرای برجام در شرایطی که امتناع خزانه‌داری آمریکا از صدور دستورالعمل کتبی درباره مراوده با ایران مورد انتقاد شدید بانک‌ها و شرکت‌های بین‌المللی قرار داشت اظهاراتی مشابه با اوباما مطرح کرد و گفت: «ایران برای اینکه به طور کامل از فرصت‌های اقتصادی ایجاد شده (بعد از اجرایی شدن برجام) بهره‌مند شود بایستی مسائل داخلی‌اش که بر روی تصمیم گیری‌های بین‌المللی اثرگذار است را هم حل و فصل کند که از جمله آن مسائل می‌توان به عدم وجود شفافیت در بخش‌های مالی و تجاری و همچنین اقدامات تحریک‌آمیز از قبیل آزمایش مکرر موشک‌های بالستیک اشاره کرد.»

فرابرجام ترامپ

جالب آنکه «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور سابق آمریکا هم هنگامی که خواستار خروج از برجام شد اساساً خواستار چیزی غیر از آنچه اوباما دنبال می‌کرد نبود. ترامپ منتقد برجام بود اما آنگاه که از او خواسته شد به‌صورت دقیقتر درباره‌ چرایی مخالفتش با برجام سخن بگوید، به فاکس‌نیوز این‌گونه پاسخ می‌دهد که «من با آن توافق (برجام)، می‌توانستم کنار بیایم اگر آنها (ایرانی‌ها) می‌گفتند خب پس دیگر با هم باشیم؛ اما آنها خلاف این عمل کردند و گستاخ‌تر شدند».

درواقع ترامپ مشکل فی‌النفسه‌ای با برجام نداشت؛ او برجام را نه یک توافق بد، بلکه توافق کمی می‌دانست که باید بیشتر می‌شد؛ ترامپ مشخصا سه شرط را برای باقی‌ماندن در برجام تعیین می‌کرد: اولا موضوع موشکی و ثانیا مساله منطقه‌ای یعنی ایران نیز در چارچوبی قرار بگیرد که آمریکا می‌خواهد و ثالثا اصطلاحا Sunset Clause‌ها، یعنی در بندهایی که محدودیت‌های برجامی ایران قید زمانی دارد، این قید زمان برداشته و محدودیت‌ها دائمی شود.

درواقع ترامپ نیز همچون اوباما معتقد بود تا وقتی که ایران در این دو موضوع موشکی و منطقه‌ای نیز امتیاز ندهد، وارد فاز بهره‌مندی از منافع اقتصادی برجام نمی‌شد.

فرابرجام بایدن 

 مقام‌های دولت بایدن بارها به صراحت گفته‌اند که قصد دارند از مقوله بازگشت به توافق به عنوان «سکویی برای دستیابی به یک توافق بهتر و قوی‌تر»، یعنی توافقی که در آن به مسائل موشکی و منطقه‌ای با ایران پرداخته می‌شود استفاده کنند.

مثلاً «جیک سالیوان»، دی‌ماه 1399 به شبکه خبری سی‌ان‌‌ان گفت: ««رئیس‌جمهور بایدن گفته که اگر ایران به پایبندی به مفاد توافق برگردد، به نحوی که برنامه هسته‌ای ایران مجدداً مهار شود ما هم برمی‌گردیم اما این مسئله مبنایی برای مذاکرات بعدی خواهد بود.»   او در ادامه تأکید کرد که مسئله برنامه موشکی ایران باید یکی از موضوعاتی باشد که بر روی میز مذاکره قرار می‌گیرد.

او در مصاحبه‌ای چند ماه قبل‌تر هم گفته بود که چنانچه ایران خواستار رفع تحریم‌ها است باید ضمانت دهد که وارد مذاکره بر سر توافقات متعاقب بر سر مسائل موشکی و منطقه‌ای شود. او در آن مصاحبه گفته بود: «ایرانی‌ها باید واقع‌بین‌تر باشند. تصور کاهش عمده تحریم‌ها از سوی ایالات متحده بدون دریافت ضمانت‌هایی از ایران مبنی بر آغاز مذاکره فوری بر سر توافقی متعاقب که در آن دست‌کم چارچوب‌های زمانی توافق بسط داده شده و مسائل مربوط به راستی‌آزمایی و موشک‌های بالیستیک قاره‌پیما حل شده باشند، غیرعملی است.»

«وندی شرمن»، قائم مقام وزارت خارجه آمریکا هم هنگامی که برای تأیید صلاحیت در مجلس سنا حاضر شده بود تصریح کرد که بازگشت به برجام 2015 ممکن نیست. او گفت: « «من درباره ایران هوشیار هستم. سال 2021، مثل سال 2015 که برجام مورد توافق قرار گرفت نیست. مثل 2016 که برجام اجرا شد هم نیست. واقعیت‌های میدانی تغییر کرده‌اند. ژئوپولتیک منطقه تغییر کرده است.»

از مجموع این اظهارات در واقع اینطور برمی‌آید که دولت بایدن هم بازگشت به برجام را به عنوان فصلی برای جبران عدم اجرای تعهدات خود نمی‌بیند بلکه آن را «سکویی» برای مطالبه تعهدات بیشتر و تحمیل محدودیت‌های بیشتر در زمینه‌های موشکی و منطقه‌ای به ایران می‌بینند و این یعنی اینکه دولت بایدن، ادامه همان خط اوباما و ترامپ است.

مطالبه ایران، تغییر رفتار غرب

هنگامی که ایران می‌گوید در مذاکرات وین به دنبال دستیابی به یک «توافق خوب» است منظور این نیست که تهران به دنبال ایجاد تغییرات در توافق قبلی و یا رسیدن به توافقی جدید با آورده‌های بیشتر از متن برجام است بلکه، به کلامی ساده، دنبال تغییر رفتار طرف‌های مقابل و ملزم کردن آنها به اجرای تعهداتشان به صورت کامل است. این درخواست ایران هم  نه برآمده از مفروضه‌های ذهنی بلکه مستند به کارنامه عملی 6 ساله طرف‌های غربی در اجرای برجام است.

در سوی مقابل،  آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان که تا کنون به هیچ یک از تعهداتشان در قبال ایران عمل نکرده‌اند هنوز سوادی ادامه مسیر غیرمسئولانه گذشته- یعنی مطالبه انتظارات حداکثری از ایران در ازای پایبندی حداقلی به برجام- را در سر می‌پرورانند و هر گاه با درخواست محکم ایران برای اجرای کامل برجام (و فقط برجام) مواجه می‌شوند از طریق ایجاد هیاهو ایران را به خواسته‌های زیادتر از برجام متهم می‌کنند.

دور بعدی مذاکرات آشکار خواهد کرد جهان غرب بالاخره از این مسیر به عقب بازخواهد گشت یا خیر.

انتهای پیام/

 


لینک خبر:



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × 1 =

دکمه بازگشت به بالا