قمار اروپا با فعال‌سازی «اسنپ‌بک»/ ضرورت پایان طرح مطالبه یکجانبه از ایران

ایران در حالی هدف بمباران قرار گرفت که بر سر میز مذاکره بود و به گفته برخی، توافق تقریباً در دسترس بود. اعتماد مسیری دوسویه است و اکنون مسئولیت اروپا آن است که نقش میانجی قابل‌اعتماد و نه نیرویی تشدیدکننده در مثلث تنش میان آمریکا، رژیم صهیونیستی و ایران را ایفا کند.»

به گزارش نبأپرس، «اندیشکده کوئینسی» در مقاله‌ای با عنوان «قمار اروپایی‌ها بر سر فعال‌سازی مکانیسم ماشه، خطر نابودی دیپلماسی با ایران را در پی دارد» به قلم سینا طوسی نوشت: به نظر می‌رسد اروپا آماده است از مرحله تهدید به مرحله اقدام برسد. بر اساس گزارش‌ها، سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان احتمالاً این هفته روند فعال‌سازی مکانیسم اسنپ‌بک سازمان ملل را آغاز خواهند کرد. این سازوکار که ذیل توافق هسته‌ای ایران در سال ۲۰۱۵ (برجام) ایجاد شد، به هر یک از طرف‌های مشارکت‌کننده اجازه می‌دهد در صورت تشخیص نقض تعهدات از سوی ایران، تحریم‌های پیش از سال ۲۰۱۵ سازمان ملل را بازگردانند.

این مکانیسم دارای نکته‌ای کلیدی است که آن را به ابزاری قدرتمند بدل می‌کند. به طور معمول، شورای امنیت بر مبنای این اصل عمل می‌کند که اعمال تحریم نیازمند اجماع مثبت اعضاست. اما در مکانیسم اسنپ‌بک منطق معکوس می‌شود. به محض فعال شدن، شمارش معکوس ۳۰ روزه آغاز خواهد شد. در پایان این مدت، تحریم‌ها به صورت خودکار بازمی‌گردند مگر آنکه شورای امنیت رأی دهد که تعلیق آن‌ها ادامه یابد؛ به این معنا که هر عضو دائم شورا می‌تواند تنها با یک وتو، بازگشت تحریم‌ها را تضمین کند.

برای اروپا، نزدیک شدن به تاریخ ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵، زمانی که تحریم‌های سازمان ملل قرار است برای همیشه منقضی شوند، نوعی فوریت ایجاد کرده است. دولت‌های اروپایی امیدوارند با اقدام در این مقطع، اهرم فشار بیشتری بر تهران به دست آورند و آن را وادار به همکاری مجدد کنند. اما در این مسیر، اروپا خطر آن را می‌پذیرد که فضای دیپلماسی در لحظه‌ای که بیش از هر زمان دیگری ضروری است، تنگ‌تر یا حتی به طور کامل بسته شود.

این اقدام در بستری به شدت بحرانی رخ می‌دهد. برجام پیش از جنگ تابستان امسال نیز بسیار شکننده بود. روند فروپاشی در سال ۲۰۱۸ آغاز شد، زمانی که دولت ترامپ به صورت یکجانبه از توافق خارج شد، با وجود آنکه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بارها تأیید کرده بود ایران به تعهدات خود پایبند است. واشنگتن نه تنها از توافق خارج شد، بلکه تحریم‌های گسترده‌ای را بازگرداند و اقتصاد ایران را به شدت آسیب زد و عملاً توازن اصلی توافق را برهم زد.

رهبران اروپایی وعده دادند ایران را در برابر فشار آمریکا محافظت کرده و توافق را حفظ کنند اما آن‌ها نتوانستند منافع اقتصادی را که اساس منطق برجام بود، فراهم کنند. در سال ۲۰۱۹، وقتی ایران هیچ دستاوردی به دست نیاورد، تهران شروع به عبور از محدودیت‌های غنی‌سازی و ذخایر اورانیوم کرد. مقامات ایرانی به مفاد توافق استناد کردند که در صورت عدم اجرای تعهدات طرف‌های دیگر، اقدامات جبرانی را مجاز می‌دانست.

این توازن شکننده در تابستان امسال بیش از پیش فروپاشید. در ماه ژوئن، حملات مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی تأسیسات هسته‌ای ایران را هدف قرار داد. در واکنش، تهران همکاری با آژانس را تعلیق کرد و استدلال نمود که آژانس در برابر آنچه ایران یک اقدام غیرقانونی تهاجمی می‌دانست، سکوت کرده است. اعتماد، که پیش‌تر نیز آسیب دیده بود، عملاً نابود شد.

در چنین شرایطی، قمار اروپا بر سر مکانیسم اسنپ‌بک بیش از آنکه مسیری برای احیای همکاری باشد، به نظر می‌رسد اقدامی برای وادار کردن ایران به امتیازدهی کوتاه‌مدت باشد. این مسیر به جای بازگرداندن اعتماد، خطر گرفتار کردن طرفین در چرخه فشار و تلافی را در پی دارد؛ چرخه‌ای که خروجی برای آن متصور نیست.

حتی قابلیت اجرایی مکانیسم اسنپ‌بک نیز محل تردید است. روسیه و چین تقریباً به طور قطع بازاعمال یکجانبه تحریم‌ها را نخواهند پذیرفت. این امر باعث شکاف در اجرا خواهد شد و تحریم‌ها به‌طور ناهماهنگ در نظام بین‌الملل اعمال خواهند شد. چنین وضعی نه تنها برجام، بلکه اعتبار شورای امنیت سازمان ملل را نیز تضعیف می‌کند.

اروپا بر این باور است که یک مسیر جایگزین وجود دارد؛ تمدید بند غروب اکتبر ۲۰۲۵ در صورتی که ایران همکاری کامل با بازرسان را از سر بگیرد و وارد گفت‌وگو با واشنگتن شود. اما از آنجا که این پیشنهاد به تهدید ماشه گره خورده است، دیپلماسی در قالب یک اولتیماتوم ۳۰ روزه فشرده می‌شود. سه کشور اروپایی عملاً خواستار امتیازدهی فوری شامل دسترسی بدون محدودیت آژانس به سایت‌های آسیب‌دیده در حملات ژوئن، ارائه گزارش کامل از ذخایر اورانیوم غنی‌شده تا سطح نزدیک به ۶۰ درصد و آغاز مجدد مذاکرات جدی ایران و آمریکا، آن هم در سایه تهدید بازگشت تحریم‌های سازمان ملل هستند.

خطرات این مسیر بسیار جدی است. اگر سه کشور اروپایی به توافقی دست نیابند و به تهدید خود عمل کنند، اجرای تحریم‌ها به شدت نامطمئن خواهد بود، چرا که روسیه و چین تقریباً به طور قطع بازاعمال یکجانبه آن‌ها را رد خواهند کرد. در مقابل، تهران می‌تواند با تشدید ابهام هسته‌ای یا حتی حرکت به سمت خروج از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) واکنش نشان دهد؛ مسیری که مقامات ایران بارها به آن هشدار داده‌اند.

این همان مسیری است که کره شمالی پس از فروپاشی توافق خود با آمریکا در پیش گرفت و ابتدا ایجاد ابهام درباره برنامه هسته‌ای، سپس اخراج بازرسان و خروج از NPT در سال ۲۰۰۳ و در نهایت تبدیل این ابهام به زرادخانه‌ای هسته‌ای از طریق آزمایش‌های مکرر را دنبال کرد. اکنون اروپا خطر آن را می‌پذیرد که ایران را به سمت عبور از آستانه‌ای مشابه سوق دهد، جایی که دیپلماسی بسیار دشوارتر می‌شود و رویارویی برای دهه‌ها قفل خواهد شد.

با این حال، راه‌های سازنده‌تری برای حفظ نظارت و ایجاد فضای دیپلماسی وجود دارد. ایران در حالی هدف بمباران قرار گرفت که بر سر میز مذاکره بود و به گفته برخی، توافق تقریباً در دسترس بود. اعتماد مسیری دوسویه است و اکنون مسئولیت اروپا آن است که نقش میانجی قابل‌اعتماد و نه نیرویی تشدیدکننده در مثلث تنش میان آمریکا، رژیم صهیونیستی و ایران را ایفا کند.

اروپا و شرکایش به جای استفاده از تهدید، می‌توانند به دنبال تمدید فنی کوتاه‌مدت جدول زمانی قطعنامه ۲۲۳۱ باشند. این اقدام می‌تواند با بسته‌ای موقت از اقدامات متقابل و رفع هدفمند برخی تحریم‌ها همراه شود؛ اقدامی که به اندازه کافی دسترسی بازرسان را بازگرداند، نظارت را تداوم بخشد و منافع اقتصادی ملموسی برای ایران به همراه داشته باشد. این همان جوهر دیپلماسی است: «بده‌بستان حساب‌شده، نه مطالبه یکجانبه در برابر هیچ» اما اگر اروپا راه اجبار را بر همکاری ترجیح دهد، ممکن است دریچه فرصت به‌طور کامل بسته شود.

انتهای پیام/


لینک خبر:



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفت + 11 =

دکمه بازگشت به بالا