گزینه‌های بایدن در قبال ایران

وبگاه یک شبکه لبنانی با اشاره به برهم‌خوردن کارتهای بازی در منطقه غرب آسیا بر خلاف خواست و رویکرد واشنگتن، به تحلیل گزینه‌های راهبردی فراروی بایدن در قبال پرونده ایران پرداخت.

 

به گزارش نبأپرس، منطقه غرب آسیا از زمان مداخله نظامی آمریکا و بریتانیا در عراق در سال ۲۰۰۳ و پس از آن و در پی دامن زدن به اختلافات و ایجاد درگیری سنی و شیعی که از نظر رژیم صهیونیستی، در تقابل با ایران ضروری به نظر می‌رسید، به سمت برهم زدن کارتها و ترتیبات مختلف پیش می‌رود.

وبگاه شبکه لبنانی المیادین با انتشار یادداشتی به قلم « لیلی نقولا»، ضمن بررسی وضعیت کنونی حاکم بر جهان که بر خلاف خواست آمریکا در حال تغییر است، به بررسی گزینه‌های «جو بایدن» رئیس‌جمهور آمریکا در قبال پرونده ایران پرداخت.

به اعتقاد تحلیلگران و ناظران سیاسی، در حالی که تا همین چند ماه پیش، دولت آمریکا با سوء‌استفاده از ناآرامی‌ها در داخل ایران، مدعی بود که بعید است مذاکرات هسته ای با تهران به این زودی آغاز شود و تمرکزش بر روی اغتشاشات در این کشور است نه مذاکرات و به تن دادن به اقدام نظامی علیه ایران هرچند به عنوان آخرین گزینه می‌اندیشد، اکنون بسیار سردرگم  شده است.

در این یادداشت آمده است: «اگر به تحولات بنگریم، متوجه خواهیم شد که روند امور همسو با خواست و رویکرد آمریکا پیش نمی‌رود؛ [گواه آن نیز این است که] دولت آمریکا آن‌چه را که “عادی‌سازی” با رئیس‌جمهور بشار اسد، نامید، رد کرد اما این اقدامش موجب ترمز کشورهای عربی و ترکیه را در حرکت به سوی آشتی با دولت سوریه، متوقف نکرد».

نویسنده در ادامه تصریح می‌کند: «به این موضوع، تشدید تنش آمریکا علیه ایران و متهم کردن آن به متزلزل کردن منطقه و «ظلم» به شهروندانش را _ آن‌چنان که در رسانه‌های غربی پوشش داده می‌شود _ نیز باید اضافه کرد. اما این امر، همپیمان تاریخی واشنگتن یعنی عربستان سعودی را از اعلام توافق با تهران تحت نظارت چین منصرف نکرد. شاید آن‌چه برای آمریکایی‌ها نگران‌کننده است، دخالت چین در مسائل خاورمیانه و ظاهر شدن آن به عنوان حامی صلح باشد، آن هم در زمانی که دخالت آمریکایی‌ها در آن و سیاست‌های آن‌ها، امور را به سوی هرج و مرج و جنگ‌های همه علیه یکدیگر پیش می‌بُرد».

نگارنده در ادامه تصریح می‌کند که توافق هسته‌ای با ایران که بایدن در جریان مبارزات انتخاباتی‌اش برای بازگشت به آن ابراز تمایل کرده بود و به خروج یک‌جانبه ترامپ از آن انتقاد داشت نیز به جایی نرسید. درگیری بایدن با جمهوری‌خواهان در داخل آمریکا، ضعف نسبی دولت او در قبال انتقادات داخلی، اتهام‌زنی آمریکا به ایران در خصوص دخالت در جنگ اوکراین از طریق فروش پهپادهای تهاجمی به روسیه، همه و همه موجب برداشته شدن توافق هسته‌ای با ایران از روی میز شد.

نویسنده در ادامه این سوال را طرح می‌کند که «آیا تحولات اخیر منطقه، بایدن را به سوی تسهیل روند بازگشت به این توافق با ایران سوق خواهد داد یا تا بی‌نهایت او را از این توافق دور خواهد کرد؟».

به اعتقاد نگارنده، بی‌تردید شانه‌خالی کردن آمریکا از بازگشت به توافق هسته‌ای با ایران، نتایج معکوسی برای آن خواهد داشت به این ترتیب که:

– برای منطقه: این گزینه به معنای تضعیف هرگونه توانایی آمریکا در ایفای نقش در تفاهم‌های آینده در منطقه خواهد بود؛ زیرا نمی‌تواند با همه طرف‌ها گفت‌وگو کند. امری که به چین این مزیت را می‌دهد که به طور کلی نقش‌های بزرگتری در منطقه ایفا کند.

برای ایران: این اقدام، ایران را از پایبندی به آن‌چه که پیشتر در سال ۲۰۱۵، در توافق هسته‌ای از نظر تعیین سقفی برای غنی‌سازی اورانیوم و غیره، امضا کرده بود، آزاد می‌کند. با علم به این‌که، برخی گزارش‌های اطلاعاتی غربی ادعا می کند که ایران از فناوری لازم از نظر علمی و فنی برای ساخت بمب‌ هسته‌ای در ظرف چند ماه برخوردار است. در این چارچوب ایالات متحده و اسرائیل،گزینه‌های محدودی دارند که مهمترین آن‌ها عبارت است از:

الف) اذعان به ایده هسته‌ای ایران و تبعات آن در برهم زدن کارت‌ها در منطقه و تمایل شماری از کشورهای عربی برای دستیابی به بمب که پذیرش این امر از سوی آمریکایی‌ها، دشوار است.

ب) افزایش تحریم‌ها و حداکثر فشار بر ایرانی‌ها. اما اصل تحریم های اقتصادی عملا پیشتر نیز تجربه شده و ایران را از مسیر هسته‌ای باز نداشته و به همین دلیل احتمالا تاثیر چندانی در روند امور در منطقه و ایران ندارد.

ج) تن دادن آمریکا به خواست «اسرائیل» و آغاز مجموعه حملاتی علیه تاسیسا هسته‌ای ایران. خواستی که نتانیاهو برای صدور بحران خود و کابینه‌اش به خارج از اراضی اشغالی بر آن اصرار دارد.

در ادامه این یادداشت آمده است: «اما این گزینه بسیار خطرناک است و منطقه را به سمت جنگ‌ها و درگیری‌های بزرگی پیش می‌برد که پایان آن مشخص نخواهد بود و پایگاه‌های آمریکایی در منطقه را تحت آتش موشک‌های ایرانی قرار خواهد داد و علاوه بر آن، ممکن است متحدان ایران در منطقه مستقیما به اسرائیل پاسخ دهند. از سوی دیگر، انتخاب این گزینه در شرایط کنونی که ایران با همسایگان خود در حوزه خلیج [فارس] و نیز عراقی‌ها به توافق رسیده و در روابط آن‌ها گشایش حاصل شده، در مقایسه با گذشته، بسیار دشوارتر شده است.

نویسنده می‌افزاید: «دشواری انتخاب گزینه تشدید جنگ با ایران از سوی آمریکا را می‌توان از روی شتاب بایدن برای اعلام این مسئله که “ایالات متحده به دنبال درگیری با ایران نیست”، درک کرد. وی در واکنش به حمله پهپادی اخیر علیه پایگاه‌های آمریکایی در سوریه که [به ادعای او] از سوی متحدان ایران صورت گرفته، چنین اظهاراتی را به زبان آورد».

به باور نگارنده این یادداشت، بر اساس گزینه‌های موجود و با بررسی فرصت‌ها و هزینه‌های موجود برای هر گزینه، شاید بازگشت به مذاکرات هسته‌ای برای دولت بایدن بهتر باشد زیرا هم موجب نشان دادن پایبندی او به وعده‌های انتخاباتی‌اش می‌شود و هم به منزله تطبیق راهبرد امنیت ملی آمریکا که در اکتبر ۲۰۲۲ اعلام شد است. راهبردی که خواستار کنار گذاشته شدن راهبرد تغییر نظام‌ها در منطقه و در مقابل حمایت از ثبات از طریق تکیه به دپیلماسی و کاهش تنشهای منطقه‌ای است.

نویسنده در عین حال در خاتمه تصریح می‌کند: «از آن‌جا که کنگره آمریکا با هر دو حزب حاضر در آن، خود را مدیون دوستی با اسرائیل می‌داند، این بیم می‌رود که انتخاب گزینه از سرگیری مذاکرات با ایران، صرفا برای خریدن زمان و آرام‌سازی فضای موجود از سوی آمریکا انتخاب شود در حالی که اساسا هیچ تمایلی به پیشرفت در آن نداشته باشد و متکی به اصل “مذاکره برای مذاکره” باشد تا ایران را به بند کشیده و از پیشروی هسته‌ای آن در دوره مذاکره جلوگیری کند و فشار را بر اسرائیل که از بحران وجودی داخلی بی سابقه‌ای رنج می‌برد، از بین برد».

انتهای پیام/


لینک خبر:



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 − دو =

دکمه بازگشت به بالا