برنده و بازنده اصلی در منطقه بعد از توافق تهران ـ ریاض کیست؟

«چرا عربستان سعودی دوباره با ایران متحد شد و این برای ایران چه معنایی دارد؟» و «دقیقا چه اتفاقی افتاده و چرا سعودی‌ها با رفتار خود در قبال ایران، خطوط قدرت منطقه را تغییر دادند؟». اینها پرسش‌هایی است که نشریه آمریکایی «فوربس» تلاش کرده در مقاله اخیر خود، به آنها پاسخ دهد.

 

به گزارش نبأپرس، «چرا عربستان سعودی دوباره با ایران متحد شد و این برای ما چه معنایی دارد؟» این سوالی است که نشریه آمریکایی «فوربس» تلاش کرده در مقاله اخیر خود، به آن پاسخ دهد. این گزارش توسط «ملیک کایلان» (Melik Kaylan)، نوشته شده است. او در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ دو کتاب با نام‌های «محور روسیه و چین: جنگ سرد جدید و بحران رهبری آمریکا» و «بازگشت به زمستان: روسیه، چین و جنگ سرد جدید علیه آمریکا»، منتشر کرده است.

کایلان در ابتدای این مقاله گفته که «چرخش ناگهانی عربستان سعودی به سمت روابط دوستانه با ایران، همه را مبهوت کرده است. برخی «بایدن» را مقصر دانسته و برخی دیگر توافقِ ابتکارآمیز میان ایران و عربستان را، کم اهمیت دانسته و معتقدند که عربستان، فاصله خود با ایران را حفظ خواهد کرد و این توافق، نوعی “صلح سرد” است.» کایلان فکر نمی‌کند که این توافق صرفا یک صلح سرد باشد و در این رابطه می‌گوید که «مشکل اینجاست که عربستان، اقداماتی در راستای پذیرش دولت اسد در سوریه که تحت حمایت ایران قرار دارد، انجام داده است و سایر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز از آن پیروی خواهند کرد.» او ادامه می‌دهد که «عادی سازی روابط با ایران و پذیرش فعالانه نزدیکترین متحد ایران [سوریه]، بی‌طرفی و انفعال عربستان را نشان نمی‌دهد.» سوال این است که دقیقا چه اتفاقی افتاده و چرا سعودی‌ها با رفتار خود در قبال ایران، «خطوط قدرت منطقه» را تغییر داده اند؟

در ادامه این گزارش آمده است: «عامل محوری در این معادله، اسرائیل است. به ویژه با توجه به شرایط جدید دولت نتانیاهو. به هر حال، بزرگترین بازنده در این میان، اسرائیل است. آن هم درست زمانی که نتانیاهو، الحاق کرانه باختری را اعلام کرده بود.»

در این گزارش آمده است که «در طول ماه گذشته، وضعیت میان اسرائیل و فلسطینیان به طور وحشیانه‌ای بد شده است. سعودی‌ها این مسئله را پیش‌بینی می‌کردند و بر همین اساس اعلام کرده بودند که عادی سازی روابط با اسرائیل دو شرط دارد. اول، حل مشکل فلسطینیان و دوم، تضمین یک برنامه امنیتی هسته‌ای از سوی آمریکا. اما واقعیت آن است که خاندان سعودی همواره نگران مشروعیت و ثبات خود هستند و مهم‌تر از آن، نقش آن‌ها به عنوان رهبر جهان اسلام و جهان عرب است. عادی سازی روابط با اسرائیل، فشار زیادی را به آن‌ها وارد می‌کرد. در کنار این موضوع، ایران را به عنوان حامی فلسطینیان و علیه اسرائیل در نظر بگیرید. این نقش ایران سال‌هاست از طریق حماس، حزب‌الله و سوریه پیگیری می‌شود.»

«بنابراین، قیام فلسطینیان به نفع ایران است و [در صورتی که عربستان روابط خود را با اسرائیل عادی سازی کند] نقش او به عنوان رهبر جهان اسلام دچار آسیب می‌شود. محمد بن سلمان، ابتکار اسرائیل را مطرح کرده بود و این باعث ضعیف و منفور شدن او گشته بود.»

ملیک کایلان، کارشناس سیاست بین‌الملل و نویسنده نشریه‌های وال‌استریت، نیوزویک و فوربس

به عقیده کایلان، یکی دیگر از عوامل نزدیک شدن عربستان به ایران، عوامل ژئوپلیتیکی و انرژی منطقه است. او در این رابطه نوشت: «در دراز مدت، آمریکا به دنبال دور شدن از نفت است که منجر به عدم حمایت از متحدان نفتی خود در شرایط بحرانی منطقه می‌شود. این مسئله دلیل درخواست تعهد هسته‌ای عربستان از آمریکا به مدت چند دهه بود. اما آمریکا تمایلی به ارائه چنین تضمین‌هایی ندارد.»

«وقتی سعودی‌ها به اطراف خود در منطقه نگاه می‌کنند، می‌بینند که رقبایشان مثل ایران و روسیه به نفت علاقه دارند. همانطورکه چین علاقه دارد و نکته مهم‌تر این که همه آن‌ها، یعنی ایران، چین و روسیه، در یک طرف قرار دارند و از نظر سیاسی هم‌تراز هستند. این درحالی است که ایالات متحده به دخالت در امور جهان از راه‌های غیرممکنی همچون راه‌های جنسیتی و حقوق اقلیت‌ها ادامه می‌دهد. در نتیجه برای منطقه، ائتلاف ضد آمریکایی یک راه است و محمد بن سلمان، می‌تواند از آن استفاده کند.»

انتهای پیام/


لینک خبر:



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شش + یازده =

دکمه بازگشت به بالا