بازیگری و عملیات روانی رسانههای غربی در پرونده زندگی و مرگ پریگوژین
فرمانده گروه نظامی خصوصی واگنر چه در زمان حیات و چه در زمانی که به واسطه سقوط هواپیما جانش را از دست داد موضوع سوژهپردازی و عملیات روانی رسانههای غربی قرار داشت.
به گزارش نبأپرس، فعالیتهای «یوگنی پریگوژین»، فرمانده گروه واگنر از زمانی که ارتش خصوصی او از جولای 2022 مشارکت فعال در جنگ اوکراین را آغاز کرد تا زمان مرگ او در 23 آگوست 2023 موضوعی ویژه برای پروپاگاندای رسانهها و مقامهای غربی بوده است.
تصاویر ضد و نقیضی که به صورت هضمنکرده و بیتناسب از پریگوژین در بزنگاههای خاصی که او را به نخستین سوژه رسانهها تبدیل میکرد توسط رسانههای غربی ساخته شده مورد خوبی برای نشان دادن نحوه توسل به هجمههای تبلیغاتی برای هدایت افکار و هیجانات عموم مردم در جهان است.
نکته جالب در این تصویرسازیهای غیرواقعی آن است که رسانههای غربی به فاصله چند دقیقه بعد از شروع هر یک از وقایع بدون آنکه منتظر شواهد و مستندات بمانند آرزواندیشیهای خودشان را در قالب تحلیل به خورد مخاطب میدادند.
در آغاز، رسانههای غربی خبر حضور نیروهای واگنر در جنگ اوکراین را با مجموعهای از تفسیرهای مختلف از ناکامی ارتش روسیه در جنگ گرفته تا تشدید قساوتهای روسیه غیرنظامیان در اوکراین تفسیر میکردند.
به عنوان مثال، روزنامه انگلیسی گاردین آگوست 2022 نوشته است: «جنگ در اوکراین و شکستهای ارتش روسیه به نظر میرسد همکاری واگنر با وزارت دفاع روسیه را بیشتر کرده است.»
تأکید بر غیرحرفهای بودن نظامیان واگنر و حضور مجرمان و محکومان در صفوف آنها و اثرات احتمالی این موضوع بر کارآمدی ارتش روسیه از جمله دیگر محورهای تبلیغات غربیها را تشکیل میداد. تحلیل روزنامه گاردین و تحلیل پایگاه انبیسی در سپتامبر 2022 هر دو حاوی گزارههایی در این راستا هستند.
وزارت دفاع انگلیس هم روز 16 سپتامبر 2022 در شبکه اجتماعی توییتر (ایکس فعلی) بیانیهای که دقیقاً حاوی همین محورها است صادر کرده است: «شرکت نظامی خصوصی روسی واگنر گروه وابسته به کرملین حداقل از ماه جولای کمپینی را برای استخدام محکومان روسی برای خدمت در اوکراین انجام داده است. به زندانیان تخفیف مجازات و همچنین پیشنهاد دریافت پول نقد پیشنهاد شده است. در اقدامی جداگانه آکادمیهای نظامی روسیه دوره های آموزشی را کوتاه کرده و تاریخ فارغ التحصیلی دانشجویان را جلوتر آوردهاند. هدف از این اقدام تقریباً به طور قطع این است که بتوان از دانشجویان آکادمیهای نظامی در جنگ استفاده کرد. مشکل نیروی انسانی روسیه به یک چالش فزاینده تبدیل شده است. تسریع آموزش دانشجویان نظامی و درخواست واگنر برای نیروی نظامی نشاندهنده کمبودهای نیروی انسانی ارتش روسیه هستند.»
رسانههای غربی تا کنون هیچ مستنداتی درباره اینکه اعضای واگنر را محکومان و زندانیان تشکیل دهند ارائه نکردهاند و استدلالهای خود را بر شایعات موجود در بستر فضای مجازی استوار کردهاند.
هنگام آغاز شورش واگنر علیه ارتش روسیه نیز با وضعیت مشابهی مواجه بودیم. هنگامی که این شورش آغاز شد رسانهها و تحلیلگران غربی در نخستین ساعات آن را با کلیدواژههایی مانند «جدیترین تهدید علیه قدرت پوتین در 23 سال حکمرانی او» (سیانان) یا «لحظهای تعیینکننده برای رهبری پوتین» (بیبیسی) و یا عامل تغییر روند جنگ به نفع اوکراین توصیف میکردند. روزنامه فایننشالتایمز هم در تحلیلی نوشته بود: «دشوار بتوان تصور کرد که پوتین بتواند در نهایت از این ذلت جان به در ببرد. حیثیت، قدرت و حتی زندگی او در معرض خطر قرار گرفتهاند.»
یک تحلیلگر رادیو بیبیسی هم در تحلیلش کار را تا آنجا پیش برد که پرسید آیا ممکن است روسیه تجزیه شود و یا اینکه به دست چین بیفتد؟! او گفت: «آیا ما باید نگران باشیم که روسیه به دست چین بیفتد؟ آیا تجزیه اتفاق خواهد افتاد؟ آیا ما با دوران طولانیای از ابهام و هرج و مرج مواجه خواهیم بود؟ آیا آنها از سلاح هستهای برای سر و سامان دادن به امور استفاده خواهند کرد؟»
تمام این تحلیلها در حالی عنوان میشد که پریگوژین در یک ویدئو قبل از آغاز حرکت به سمت مسکو گفته بود که انتقاد او به سمت مقامهای وزارت دفاع روسیه است و او قصدی برای به چالش کشیدن حکومت پوتین یا تضعیف آن ندارد.
به نظر میرسد که در صورتی که این شورش به سرعت با ابتکار دیپلماتیک بلاروس و روسیه ناکام نمیماند غربیها آماده تغییر دادن تصویر ساخته شده به سمت حمایت از این گروه بودند؛ معوق شدن اقدام آمریکا در اعمال تحریمهای جدید علیه گروه واگنر را میتوان نشانهای در این راستا دانست.
هنگامی که شورش پریگوژین ظرف 24 ساعت با میانجیگری رئیسجمهور بلاروس به پایان رسید تغییری در این تحلیلها ایجاد نشد و غربیها کماکان اصرار داشتند که پوتین تضعیف شده است. به عنوان مثال، روزنامه مونترئال در تحلیلی با بیان اینکه پوتین در صدد است اوضاع را عادی جلوه دهد نوشت: «رژیم پوتین فعلاً جان به در برد.»
راشاتودی در تحلیلی درباره این تناقضها در روایتگریهای رسانههای غربی نوشت: «ظاهرا پوتین نمیتواند یک بحران را خنثی کند بدون اینکه به جعل کردن آن متهم نشود. بله، خیلی بهتر بود که او فقط اجازه می داد اوضاع مانند آنچه در واشنگتن در 6 ژانویه 2021 رخ داد از کنترل خارج شود زیرا فقط در آن صورت است که میتوان حس عادی بودن اوضاع را بدون متهم شدن به پنهان کردن هرج و مرج به دنیا منتقل کرد.»
سناتور آمریکایی لیندسی گراهام که هیچ اقدام براندازی آمریکا نیست که مورد پسند او واقع نشده باشد در جریان آن رویدادها در توییترش نوشت: «در حالی که درگیریها و هرج و مرجهای داخلی در روسیه در جریان هستند امیدوارم که نتیجه نهایی این باشد: مردم روسیه از شر دیکتاتورهای جنگی فاسد و مستبدی مانند پوتین رهایی یابند.»
راشاتودی در واکنش به این اظهارات لیندسی گراهام نوشته است: «آیا این خوددموکراسیپندار اصلا اهمیتی به این واقعیت میدهد که مردم روسیه خودشان طی یک فرایند دموکراتیک رهبری را که او خواستار خلع او است انتخاب کردهاند؟»
این رفتار رسانههای غربی بعد از مرگ پریگوژین هم ادامه داشت. بلافاصله بعد از سقوط هواپیمای فرمانده واگنر، رسانههای غربی به صورت هماهنگ شروع به انتشار مطالبی با محوریت خطرناک بودن او برای ولادیمیر پوتین و حذف فیزیکی او از سوی کرملین در یک اقدام انتقامجویانه کردند.
این ادعاها درست از زمانی مطرح شد که حتی حضور پریگوژین در هواپیمایی که سقوط کرده بود نیز هنوز قطعی نبود. به عنوان مثال، روزنامه والاستریتژورنال بدون وجود هیچ مستنداتی مرگ او را «اعدام دولتی» توصیف کرد.
نتیجهگیری
زندگی و مرگ پریگوژین مصداقی از نحوه عملیات روانی رسانههای غربی برای القای ایدههای مطلوب خود به مخاطبان است. اقدامات او و گروه تحت امرش در زمانی که زنده بود همانقدر موضوع عملیات روانی این رسانهها قرار داشت که در زمان مرگش.
در واقع، صرفنظر از اینکه واقعیت درباره پریگوژین و گروه واگنر چیست، رسانههای غربی در این خصوص نظرات و تحلیلهایی هیجانی و مبتنی بر شایعات فضای مجازی ارائه دادهاند و این الگویی است که تقریباً در همه گزارشدهیهای این رسانهها درباره وقایع جهان میتوان ردیابی کرد.
انتهای پیام/
لینک خبر: