درباره کنشگری خاتمی در انتخابات؛ “سردرگم مثل همیشه”

بیانیه ۱۱۰ نفره اصلاح‌طلبان که در میان آنها از چهره‌‌های قدیمی این جریان تا روزنامه‌نگارها و اساتید دانشگاهی حضور دارند، نوعی خروش برای خروج خاتمی از حصر تحریم‌کنندگان انتخابات و بازگشت به کنشگری مستقلانه است.

به گزارش نبأپرس، ده روز تا انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی باقی مانده است؛ در این ایام چهره مختلف سیاسی مواضع و کنش‌های منفاوتی از خود بروز داده‌اند با این همه شاید عجیب‌ترین مورد در رجال جمهوری اسلامی، نوع کنشگری سید محمد خاتمی باشد.

خاتمی خود از صندوق رأیی به قدرت رسید که بسیاری بعید می‌دانستند پیروز انتخابات او باشد اما نتیجه نشان داد نمی‌توان در سلامتِ رقابت در نظام خدشه وارد کرد، با اینحال اون این روزها هم دل در گروی انتخابات دارد و می‌گوید نباید با صندوق قهر کرد “چرا که انتخابات راه رسیدن به یک نظام مردمی مردم‌سالاری است که می‌تواند خیر مردم را تأمین کند و مردم در آن احساس رضایت کنند”؛ هم بر عملکرد گروهی که خود را جبهه اصلاحات می‌نامد صحه می‌گذارد که اعلام کردند در تهران لیست نمی‌دهند  و از هیچ کاندیدای نیابتی هم حمایت نمی‌کنند.
البته این نوع رفتار خاتمی ماحصل دودهه کنش سینوسی او در قبال انتخابات است؛ کنشی که تابعی از رفتار چهرهایی است که آنها را طیف رادیکال جریان دوم خرداد می‌شناسند؛ همان‌ها که خاتمی در سخنرانی خود در سالگرد 16 آذر 83 در دانشگاه تهران ، جوزده‌هایی دانست که تجربه مشروطه را تکرار کردند و توصیه کرد تا دیر نشده بنشینند و به نقد از خود بپردازند.

با این‌وجود خاتمی بعد از پایان ریاست‌جمهوری نتوانست از جوِّ برساخته از سوی آنها خارج شود و رفتارهایش را با همان‌ها تنظیم می‌کرد؛ او سال 88 به نفع میرحسین موسوی جانانه به میدان آمد و در ماجرای ادعای تقلب با سکوت و مواضع دوپهلو آنها را همراهی کرد؛ در انتخابات سال 90 سکوت و تحریم را پیش برد تا جایی که احتمال رای ندادن خاتمی می‌رفت(صادق خرازی در مصاحبه‌ای عنوان می‌کند شبانه با خاتمی تماس گرفتم تا فردا رای بدهد و او هم در دماوند رای خود را به صندوق انداخت؛ یعنی جریانی رئیس دولت اصلاحات را متقاعد کرده بود تا پای صندوق نرود!)

سردرگمی خاتمی در آن انتخابات ادامه داشت تا در سال 92 که با اصرار بر انصراف عارف، از حسن روحانی حمایت کرد و سال 94 را می‌توان اوج کنشگری فعال خاتمی برشمرد اما وی رفته رفته به لاک انفعال خزید؛ حتی در انتخابات 96 نیز فعالیت چشمگیری نداشت. انتخاباتی که اگرچه نتیجه آن به نفع اصلاح‌طلبان تمام شد اما برآیند آنچه خاتمی تحت حمایت خویش قرار داده بود نه برای مردم نفعی در پی داشت و نه برای جریان اصلاحات.

عملکرد ناامیدکننده دو دوره دولت حسن روحانی، ناکامی اصلاح‌طلبان در مجلس دهم و همچنین انتخاب سه شهردار در 4 سال از سوی شورای شهر تماماً اصلاح‌طلب، موجب شد تا رئیس دولت اصلاحات از سال 98 از هیچ لیست و شخصیتی حمایت نکند و صرفاً به حاضر شدن در پای صندوق اکتفا کند.

دلیل حال این روزهای خاتمی را باید در دو مسئله دنبال کرد؛ یک اینکه جریان اصلاحات که از دوم خرداد سال 76 با پیروزی وی شکل گرفت (فارغ از عقبه آن تحت عنوان جریان چپ در مجمع روحانیون و حزب کارگزاران) بعد از 26 سال هنوز نتوانسته تعریف روشنی از اصلاحات و اصلاح‌طلبی ارائه کند؛ اینکه اصلاح‌طلب از منظر آنها کیست و در پی اصلاح چیست؟ پاسخ به کیستی و چیستی این جریان شاید بسیاری از ناکامی‌ها و سردرگمی‌ها را پاسخ دهد.

جریانی که از رادیکال‌ترین چهره‌های سیاسی که در مرز براندازی ایستادند تا سیاسیونی که هنوز علقه‌هایی با جریان راست دارند را زیر یک چتر خود قرار می‌دهد، نشان از نابسامانی در ماهیت آن است.

دوم اینکه حلقه اطرافیان خاتمی از دوم خرداد 76 بدین‌سو همواره چهره‌های رادیکال و تندرویی بودند که او را متناسب با اوصاع و احوال خویش به این سو و آن سو می‌کشانند؛ گاهی همچون انتخابات 94 اوضاع بر وفق مراد است و تمام اعتبار خاتمی را خرج لیستی می‌کنند که از معاون اول دولت اصلاحات تا رئیس مجلس اصولگرا در آن حضور دارند؛ روزی هم که بوی پیروزی به مشام نمی‌رسد خاتمی را در حد یک شهروند عادی که رای بدهد و به خانه برود تقلیل می‌دهند.

چهره‌هایی که اکنون هیئت رئیسه جبهه اصلاحات را تشکیل می‌دهند، همان‌ها هستند که در رادیکال‌ترین حرکت‌های اصلاح‌طلبان نقش پررنگی داشتند. به تعبیر محمد قوچانی عصو حزب کارگزاران،”پشت‌پرده این رادیکالیسم، نوعی اپورتونیسم قرار داشت.” در حقیقت جریان تمامیت‌خواه اصلاحات هرجا به نفع خویش دید اعتبار خاتمی را خرج  و هرجا سود و نفعی در میان نبود، خاتمی را بایکوت کرد؛ چنانچه به تعبیر قوچانی، همین جریان معتقد به تحریم انتخابات ریاست‌جمهوری 1400، نه‌تنها برای شورای شهر تهران فهرست داد، بلکه نام و امضای سیدمحمد خاتمی را به‌صراحت خرج آن شورا کرد چراکه تصور می‌کرد اکثریت کرسی‌های آن شورا در اختیار حزب اتحاد ملت خواهد بود.

حزبی که مرکزیت آن را اعضای جبهه منحله مشارکت تشکیل می‌دهند و دبیرکل آن اکنون ریاست جبهه اصلاحات را برعهده دارد.

بیانیه 110 نفره اصلاح‌طلبان که در میان آنها از چهره‌ های قدیمی این جریان تا روزنامه‌نگارها و اساتید دانشگاهی حضور دارند، نوعی خروش برای خروج خاتمی از حصر تحریم‌کنندگان انتخابات و بازگشت به کنشگری مستقلانه است؛ علیرغم وجود امضای چهره‌هایی چون کرباسچی، کولایی، حضرتی، فراستخواه، قوچانی و دیگران در پای این بیانیه و دعوت به معرفی فهرستی از چهره‌های میانه‌رو برای تشکیل اقلیتی قوی در مجلس، خاتمی هنوز پاسخ مثبتی به آنها نداده و در سردرگمی پیش می‌رود.

انتهای پیام/


لینک خبر:



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − پنج =

دکمه بازگشت به بالا