جانباز مدافع حرم: معجزه راه رفتنم را مدیون عنایت حضرت زهرا (س) هستم + تصاویر
جانباز مدافع حرم گفت: از دکتر سوال کردم که جای امید هست فلج نشوم، وی با قاطعیت گفت حتی یک درصد هم امید نیست و آنجا بود که با بغضی در گلو با حضرت زهرا (س) درد و دل کردم، اینکه من خواستار شهادت در این راه بودم اما اگر قرار است پاهایم از من گرفته شود این کم مرا قبول کنید.
به گزارش نبأپرس از پرند، حفاظت از ارزش های اسلام مهمترین کار است که باید انجام شود؛ این باور یک مدافع حرم است که حاضر است از جان و مال خود بگذرد، اما در دفاع از وطن، ناموس، دین و حریم اهل بیت (ع) دل را به میدان نبرد بزند.
روز آخر دیماه امسال بود که به مراسمی برای پوشش خبر دعوت شدیم؛ افتتاح ایستگاه آتش نشانی که مزین به نام شهید علی لندی شد همان دانش آموز و نوجوان ایذه ای که جان خود را بر کف نهاد و دل بر آتش زد تا ایثار و جوانمردی را در تاریخ به نام خود ثبت کند.
حین مراسم یکی از نیروهای خدوم آتش نشانی توجه ما را به خود جلب کرد گویا دردی فراتر از تحمل ریشه به جانش زده بود و با چهره ای رنگ پریده ناظر بر اجرای مانور ماموران آتش نشانی از بلندترین نردبان ۵۴ متری در پرند بود.
بعد از مراسم از همکارانش در آتش نشانی جویای حالش شدم و تازه فهمیدم وحید جودکی از مدافعان حرم حضرت زینب (س) در سوریه هست که حدود سال ۹۵ متاسفانه بر اثر موج انفجار یک حمله انتحاری از ناحیه کمر دچار آسیب شدید می شود.
چند روزی گذشت و در میان روزمرگی باخبر شدیم که وحید جودکی پس از آن روز افتتاح که به زحمت خود را سرپا نگاه داشته بود به یکباره پاهایش بی حس می شود و دیگر قادر به حرکت نمی شود و به صورت اورژانسی سر از بیمارستان بقیه الله (عج) در می آورد؛ پس از بررسی های انجام شده و ام آر آی پزشک معالج به وی می گوید هر چه سریعتر باید عمل بشوی و بدون تعارف می گوید خودت را آماده کن چون قطعا بعد از این عمل دیگر قادر به راه رفتن نخواهی شد و قطعا فلج می شوی…
خبر خوب این ماجرا معجزه ای است که برای این مدافع حرم اتفاق می افتد و در ششمین روز از دهه فجر چهل و سومین سال جشن پیروزی انقلاب اسلامی و به پاس ارج نهادن به انسان های ارزشی همچون وحید جودکی که نسل تربیت شده مکتب اهل بیت علیه السلام؛ شهید حاج قاسم سلیمانی و مکتب معمار کبیر انقلاب امام راحل و ولایت فقیه مقام معظم رهبری هستند به اتفاق امام جمعه شهر حجت الاسلام والمسلمین اسماعیل کاظمی و سرهنگ افشین ارشدی فرمانده سپاه حیدر کرار (ع) شهر پرند برای عیادت به منزل این مدافع حرم رفتیم تا از نزدیک چگونگی معجزه شفا یافتنش را جویا شویم.
در بدو ورود با استقبال گرم پدر، برادر و ابوالفضل و امیر عباس دو پسر وی مواجه شدیم و پای گفت و گو با وحید جودکی و خانواده اش نشستیم.
آنها در یکی از مسکن های مهر شهر پرند ساکن هستند؛ سادگی و بی آلایشی وصف ناپذیری در منزل این مدافع حرم حکمفرما بود.
همسر جانباز مدافع حرم نیز با سینی چای پذیرایمان شد و چند لحظه ای را گوش جان به حال و هوای این روزهایشان سپردم.
راضی به امضای عمل پر خطر منجر به فلج قطعی همسرم نشدم
از آن لحظه ای که قبل از عمل پر خطر که منجر به فلج قطعی همسرش می شد برایمان گفت که به هیچ وجه راضی به امضا نشد و این کار به عهده پدر و برادر وحید جودکی سپرده شد.
همسر وی می گوید: در آن لحظه فقط به خدا پناه بردم و از خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیها که ایام ولادت ایشان نیز بود خواستار شدم که همسرم به سلامت کامل از زیر این عمل بیرون درآید اما شرایط بسیار سخت و پر استرسی را پشت اتاق عمل گذراندیم؛
خدایا پاهای من را قطع کن اما پدرم با پای خودش از اتاق عمل بیرون بیاید
پسرم ابوالفضل که هم اکنون ۱۰ ساله است گریه می کرد و می گفت خدایا پاهای من را قطع کن اما پدرم با پای خودش از اتاق عمل بیرون بیاید .
با توجه به عنایتی که حضرت فاطمه زهرا (س) به این خانواده داشتند، استکان چای خود را بر می دارم و به نیت تبرک می نوشم و به فکر فرو می روم؛ به راستی نام ابوالفضل برازنده و زیبنده پسر همچنین مرد با غیرتی است که برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) خانه و زن و بچه را رها می کند و راهی سوریه می شود چرا که او پشت اتاق عمل با دعا به درگاه خدا، خواست که پای در بدن نداشته باشد اما پدر خود را دوباره ایستاده ببیند همچون عباس که دست ها و پاهایش را در کربلا فدا کرد و مشک آب را به دندان کشید و تا آنجا پیش رفت که سر از بدنش برای دفاع از برادر و حرم از تن جدا شد…
خوشحالی و آرامش در خانواده جانباز مدافع حرم موج می زند و این شعف را می توان در جنب و جوش امیر عباس ۷ ساله پسر کوچک وحید جودکی نیز مشاهده کرد همان کودکی که پدر تنها چند دقیقه بعد از به دنیا آمدنش یک دل سیر او را بوسید و برای بار دوم راهی سوریه شد.
وحید جودکی چند لحظه ای با امام جمعه شهر و فرمانده سپاه پرند به گفت و گو پرداخت و علیرغم اینکه پرونده پزشکی جانبازی وی هنوز در دست بررسی و مراحل اداری می باشد برای خود خواسته ای ندارد و فقط از مسئولان شهر پیگیر استخدام همکاران خود در آتش نشانی پرند می شود، همچنین دقایقی از این عیادت و دیدار صرف بازگو کردن خاطرات با امام جمعه شهر که ایشان نیز از جانبازان مدافعین حرم هستند،سپری شد که به یکباره پدر این مدافع حرم گفت: پسرم هیچوقت از ماموریت هایی که می رفت برایمان حرفی نمیزند و امروز شنیدن این خاطرات برایم تازگی دارد.
نوبت به شنیدن چگونگی مجروحیت و معجزه شفا یافتن وحید جودکی از زبان وی می شویم؛ وی می گوید:حدود سال ۹۵ بود که بر اثر موج انفجار حمله انتحاری در شهر خلصه سوریه دچار آسیب شدید در ناحیه کمر شدم و دو روز نتوانستم حرکت کنم و با چندین آمپول که به من تزریق شد دردم آرام گرفت و توانستم حرکت کنم و با توجه به اینکه بنده ورزشکار و در رشته کیک بوکسینگ صاحب مقام هستم، به دنبال مداوای قطعی نرفتم و مرتب ورزش می کردم و درد خود را تسکین می دادم که متاسفانه حدود ۱۷ روز گذشته به یکباره پاهایم حس خود را از دست داد و پس از عکسبرداری و ام ار آی متوجه آسیب و له شدگی در نخاع شدم که زمان برای مداوایم حیاتی بود و هنگامی که دکتر به من گفت خود را آماده کن چون قطعا فلج خواهی شد,چند لحظه ای سکوت کردم…
این جانباز مدافع حرم در ادامه میگوید: تازه فهمیدم امام حسین (ع) و یارانش در کربلا چه مصائبی را تحمل کردند چون من در این شرایط خانواده ام در کنارم بودند ولی امام حسین(ع) در کربلا همه عزیزانش را از دست دادند و خود نیز شهید شدند.
جودکی اظهار می دارد: رو به دکتر کردم و مجددا از وی سوال کردم که آیا جای امید هست که فلج نشوم و دکتر با قاطعیت به من گفت حتی یک درصد هم امید نیست و آنجا بود که با بغضی در گلو با حضرت زهرا (س) درد و دل کردم، اینکه من خواستار شهادت در این راه بودم اما اگر قرار است پاهایم از من گرفته شود این کم مرا قبول کنید، و بالاخره مرا عمل کردند و دکترم بعد از عمل گفت هیچ حرفی برای نتیجه معجزه آسای این عمل ندارم که بگویم فقط می گویم به پابوس امام رضا علیه اسلام بروید.
از حضرت ابوالفضل (ع) خواستم اگر مرا قابل بداند ، آزمایشم کند تا به صورت عملی ارادتم را نشان دهم
این مدافع حرم از انگیزه خود برای سفر به سوریه و افتخار مدافع بودن حرم برایمان حرف می زند و بیان می دارد:
همیشه ارادت خاصی به آقا ابوالفضل (ع) داشتم اوایل سال ۹۰ بود که یک شب در روضه به فکر فرو رفتم و با آقا ابوالفضل درد و دل کردم گفتم آقا من به شما ارادت دارم اما تا به حال این را به زبان گفتم وقت آن رسیده که مرا آزمایش کنی و قابل بدانی که به صورت عملی نیز به شما این ارادت را نشان دهم.
وی در ادامه بیان می دارد: خیلی با انگیزه و با سرعت عمل، پاسپورت خود را گرفتم و وقتی که برای مقدمات کار به یگان مربوطه مراجعه کردم حاضرین مشتاق تر از من، خنده ای سردادند چرا که گفتند باید آموزش های لازم در این زمینه را بگذرانم و من چون قهرمان چند دوره ورزش رزمی بودم فکر کردم نیازی به دوره مجدد ندارم اما بر حسب انگیزه و علاقه به مدت یک سال دوره های لازم را گذراندم و خوشبختانه سعادت مدافع حرم نصیبم شد.
در تمام مدت عیادت وحید جودکی لبخند بر لبانش بود و خرسند از این ملاقات شد؛ قبل از اینکه بخواهم از وحید جودکی حرفی بزنم از من قول گرفت که خیلی به موضوع وی پر و بال ندهم هر چند من و امثال من کوچکتر از آن هستیم که از ایثار و از خودگذشتگی های وی و همرزمانش قلمی بزنیم چرا که این مردان در معنویت و ارزش های انسانی همچون عقاب چنان اوج گرفته اند که دنیا را کوچکتر از آن چه که هست می بینند و از زبان وحید جودکی دنیا همانند کاردستی مقوایی است که در کودکی درست می کرد و همانقدر ناپایدار و فناپذیر هست…
همیشه برای مدافعان حرم و به خصوص شهیدان این راه، احترام خاصی قائل بوده ام. نمی دانم که چگونه قرار است پاداش از خود گذشتگی هایشان داده شود، اما همین قدر میدانم که ما نیز به اندازه ی خود باید بکوشیم تا پاداش زحمات آنها را بدهیم اما به راستی چگونه می توان قدم در راه آنان برداشت آیا این انتظار می رود که همه دست از کار و زندگی خود بر دارند و راهی جبهه های مقاومت شوند؟ یا آن که در هر لباسی که هستیم، نقش ارزنده خود را می توانیم به نحو احسنت ایفا کنیم که قوایی برای جان خسته شان باشد.
آیا دنیا در نظر برخی از ما همچون جودکی ها همانند کاردستی مقوایی فنا شدنی است یا دنیا در پیش چشمانمان پر زرق و برق است که راضی می شویم گاهی برای بدست آوردن جاه و مقام ده ها حق و ناحق کنیم؛ دروغ بگوییم؛ گاهی با یک مدرک جعلی خود و دیگران را فریب می دهیم تا صندلی را تصاحب کنیم و گاهی دست به اختلاس و رشوه میزنیم؛ آیا واقعا در عمل دوستدار اهل بیت (ع) هستیم یا تنها برای مطرح کردن بیشتر خود در کنار خانواده شهدا، زیر پرچم اهل بیت (ع) و میثاق با شهدا به دنبال گرفتن عکس های یادگاری هستیم! اما این را باید بدانیم جوانانی که در راه وطن جان خود را فدا کردند در گوشه و کنار این کشور مقدس چشم انتظارانی داشته اند که خیانت به خون شهیدشان قلب های دردناک آنها را جریحه دار می کند و باید بدانیم این درد جانکاه تاوان سنگینی دارد همچنین برای برافراشته نگهداشتن پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران که مزین به نام مقدس الله است و با سه رنگ سبز و سفید و سرخ که نشان از سبزی ولایت، سفیدی صلح و دوستی و قرمزی خون شهدا و شهادت رنگ آمیزی شده است، خون ها ریخته شده و باید بدانیم تا ابد مدیون خون شهدا و خانواده معظم و معزز آنان هستیم.
گفتنی است در آستانه فرا رسیدن بهار انقلاب و دهه مبارک فجر سردار محمد رضا یزدی جانشین سازمان بسیج و مشاور فرمانده کل سپاه نیز از وحید جودکی جانباز مدافع حرم عیادت کرد.
گزارش تصویری عیادت امام جمعه و فرمانده سپاه پرند از جانباز مدافع حرم
گزارش خبری: مریم رحمانی
انتهای پیام/
لینک خبر: