علی پناهی نیکو: 20 سال از عمرم را صرف تضمین دیوان حافظ کردم + فیلم و عکس
استاد علی پناهی نیکو ، شاعر معاصر ایران گفت: 20 سال از عمرم را صرف تضمین دیوان حافظ کردم و امروز این کار با ارزش فرهنگی کشور به مرحله تایپ ، ویرایش و چاپ رسیده است و حمایت مسئولان برای اشاعه فرهنگ ایران را می طلبد تا بنده را یاری کنند.
به گزارش نبأپرس، هر شاعری در یک سبک و صنعت شعری استعداد دارد و استاد علی پناهی نیکو نیز در صنعت تضمین به نبوغ شعر رسیده است.
کمتر کسی است که در زمینه صنعت شعر ، تضمینی از کل شعرهای شاعرانی همچون خیام، حافظ و دیگر شاعران معاصر و غیر معاصر را داشته باشد و به جرات می توان گفت استاد پناهی نیکو تنها کسی است که در این صنعت رشد قابل ملاحظه ای داشته اند تا آنجا که علاوه بر اشعار بسیار زیادی که در دست دارند در صنعت تضمین و تخمیس توانسته اند تمامی اشعار خیام را به تضمین در آوردند که هم اکنون این کتاب در مرحله چاپ نهایی قرار دارد.
وی با علاقه بسیار زیاد به اشعار حافظ توانستند، کلیات دیوان حافظ را تضمین کنند که هم اکنون در مرحله ویرایش نهایی قرار دارد.
استاد پناهی نیکو ، 4 غزل از سعدی و چندین غزل از شمس تبریزی را نیز به تضمین در آورده اند ، همچنین دو مجموعه کامل از اشعار بسیاری از شاعران معاصر و غیر معاصر را نیز تضمین کرده اند.
در اشعار این استاد علاوه بر تضمین صنایع مشبه، چارپاره و استقبال نیز دیده می شود
استاد پناهی نیکو متولد تهران محله شوش و 77 سال سن دارد وی همچنان به اشعار خود ادامه می دهد و اکثر انجمن های شعر را نیز شرکت می کند؛ وی حدود 10 سال ساکن شهر جدید پرند و در مسکن مهر این شهر زندگی می کند.
گفت و گوی اختصاصی نبأپرس را با استاد تضمین شعر ایران، علی پناهی نیکو بخوانید:
نبأپرس: استاد خودتان را برایمان معرفی می کنید؟
استاد پناهی نیکو: اجازه بدهید تا بنده خودم را با شعری برایتان معرفی کنم.
من کیم یک عامی وامانده خام
من کیم یک عامی وامانده خام
ساقی عالم مرا پر کرده جام
من کیم یک ذره ام در این غبار
گشته سرگردان در این لیل النهار
من کیم یک قطره از دریای دوست
هرچه دارم جمله از اکرام اوست
کیست در من این هیاهو می کند
شعر من را ذکر یاهو می کند
روح که در قالب من جان گرفت
جانم از جانش چنین سامان گرفت
ساده دوزم من لباس این عروس
سادگی آن را کند همچون ونوس
استاد علی پناهی نیکو
علی پناهی نیکو هستم در محله شوش تهران در سال 1323 به دنیا آمدم.
نبأپرس: تحصیلات شما چقدر است و از چه زمان به شعر علاقمند شده اید؟
استاد علی پناهی نیکو: از سال 1335 به جبر زمانه و به علت فقر خانوادگی مجبور به ترک تحصیل شدم و تا کلاس هفتم درس خواندم و به ناچار وارد بازار کار شدم؛ در بازار مس گرها و در کارگاه آقای فرقانی مشغول به کار شدم؛ از همان زمان برای دل خودم گاهی شعر می نوشتم ولی خودم حدس می زدم که این نوشته هایم قالب شعر ندارد و بر حسب علاقه و برای دل خودم شعر می سرودم.
در محل کارم با جوانی مومن و موقر آشنا شدم اسمش سید عباس حسینی بود؛سید عباس طبقه پایین کارگاه آقای فرقانی کار می کرد و گاهی وقت ها به طبقه بالا می آمد و نوشته هایم را می خواند؛ سید عباس می گفت شعرهایت خیلی زیبا هست و چون مداح بود از من خواست تا شعرهایم را به وی نیز بدهم اما من به سید عباس گفتم خجالت می کشم چون من برای دل خودم شعر می نویسم و فکر نکنم نوشته هایم به درد کسی بخورد؛ سید عباس گفت علی جان اینطور نیست به نظرم تو خودت را دست کم گرفتی و از تو می خواهم با توجه به اینکه دو ماه دیگر تولد امام زمان (عج) است یک شعر در وصف امام بگویی تا من آن را در بازار مس گرها چاپ و پخش کنم و من این شعر را سرودم:
شعری در وصف میلاد باسعادت امام زمان (عج)
عیان شد نیمه شعبان گلستان شد جهان امشب
مهی آمد پدید و ماه تابان شد نهان امشب
و الی آخر به اتمام رساندم ؛ سید عباس از بچه ها پول جمع کرد و این شعر را چاپ کرد و در کل بازار مس گرها پخش کرد؛ وقتی از کار دست کشیدم هنگام عبور از بازار تعجب کردم! چرا که کسبه بازار مس گرها برگه های چاپ شده شعرم را به تمام در و دیوار بازار چسبانده بودند؛ با خوشحالی پیش سید عباس آمدم و از محبتی که در حقم کرده بود تشکر کردم و سید عباس کاغذی را به من داد و گفت برای اینکه دیگر خجالت نکشی و با قوت قلب و جرأت شعر بگویی این دعا را پیش خودت نگه دار و هنوز آن دعا که فراز پانزدهم جوشن کبیر هست را پیش خود نگه داشته ام.
نبأپرس: یعنی پس از آن ماجرا که برایمان تعریف کردید با جدیت بیشتری شعر می سرودید؟
استاد پناهی نیکو: بله سید عباس موجب شد تا جرات بیشتری در شعر گفتن در خود بیابم اما باز هم شهامتی که شعرهایم را در محفل شعرا بخوانم را نداشتم و اصلا تا بعد از ازدواجم و بچه دار شدنم، در هیچ انجمن و محفل شعری شرکت نکرده بودم.
نبأپرس: چه اتفاقی موجب شد تا شما به انجمن و محافل شعرا راه پیدا کنید؟
استاد پناهی نیکو: من همینطور شعر می گفتم تا اینکه مرحوم محمدرضا آقاسی شاعر بزرگ معاصر و آیینی کشور به رحمت خدا رفت و من شعری را در وصف مرحوم سروده بودم؛ در مراسم ختم آن سفر کرده که در مسجد میدان فاطمی برگزار شده بود، شرکت کردم و دو نسخه از شعری که گفتم را همراه خود بردم که یک نسخه از شعر را به آقازاده مرحوم آقاسی دادم ؛ مراسم تمام شد و شاعران به نام و مطرح کشور که از اقصی نقاط کشور برای عرض تسلیت آمده بودند، دور هم جمع شده و با یکدیگر صحبت می کردند؛ من هم در جمعشان شرکت کردم و به یکی از آنها اشاره کردم و نسخه دیگر از شعرم را در وصف مرحوم آقاسی به او دادم و نظرش را راجع به شعرم خواستم؛ وی برگه شعر را از من گرفت و خواند اما کمی مکث کرد و من متوجه شدم که این شعر به دل و جانش نشسته است؛ وی به زنده یاد فضل الله دروش که در کنارش بود شعر مرا داد و از وی خواست تا شعرم را بخواند.
زنده یاد فضل الله دروش از من سوال کرد که در کدام انجمن شعر شرکت می کنم؟!
من که بی خبر از هر محفل و انجمن شعر بودم گفتم من اصلا خبر ندارم که در کجا برگزار می شود؛ اصلا من خودم را شاعر نمی دانم و تا به حال برای دل خودم شعر سروده ام؛ زنده یاد فضل الله دروش که از شعرم خوشش آمده بود، بنده را کاملا مستعد در این زمینه دانست ، بنابراین آدرس انجمن شعر را برایم نوشت و گفت سه شنبه همین هفته به انجمن شعر در فرهنگسرای ارسباران بیا و در محفل شعر شرکت کن و از آن تاریخ به بعد پای من به انجمن های شعر باز شد طوری که تمامی انجمن های تهران را شرکت می کردم از جمله انجمن پرفسور سید حسن امین که آن زمان مجله حافظ را منتشر می کرد.
نبأپرس: آیا اساتید خاصی در بهتر سرودن شعرهای تان داشتید؟
پناهی نیکو: من این استعداد خود را جز لطف خدا و پشت کاری که در این زمینه داشتم نمی دانم و با ابراز تاسف نمی توانم اسم استاد خاصی را بازگو کنم چرا که تمامی اساتید و تمامی روسای انجمن ها استاد بنده بودند و شرکت مستمر در محافل شعر موجب شد تا سرودن شعر را به صورت حرفه ای فرا بگیرم چرا که من شنونده خیلی خوبی بودم و در انجمن های شعرا که شرکت می کردم تمام شعرهای شعرا را با دقت گوش می دادم و تمام نقدهای شعر را نیز به دقت بررسی می کردم.
نبأپرس: با وجود اینکه شما اشعار شخصی بی شماری دارید، چطور شد که به صنعت تخمیس و تضمین روی آوردید؟!
پناهی نیکو: هر شاعری به مرور زمان پی به استعداد خود می برد به طور مثال یکی ترانه سرا می شود و دیگری شعر سپید می سراید:شاعری دیگر غزل یا مثنوی را دنبال می کند اما من از این صنعت شعری به تضمین خیلی علاقمند شدم و از این کار لذت خیلی زیادی می بردم از سوی دیگر متوجه شدم این صنعت شعری بسیار کمرنگ شده است بنابراین تصمیم گرفتم تا کار تضمین را رها نکنم البته در خلال آن شعرهای شخصی خودم را هم می سرودم که اگر عمری باشد آنها را نیز چاپ خواهم کرد؛ من هر شعر شاعری که به دلم می نشست را تضمین می کردم و برای نخستین بار درسال ۱۳۸۲ ،شعری از پرفسور امین که در انجمنش شرکت می کردم را تضمین کردم.
ایرانیم ایران زمین را دوست دارم
ایرانیم ایران زمین را دوست دارم
از مغرب و مشرق همین را دوست دارم
این شعر ۵۸ بیت بود که آن را تضیمن کردم و به دست پرفسور امین رساندم و چند ماهی گذشت و سال نو شد و برای عرض تبریک خدمت پرفسور امین رسیدم :ایشان به من گفتند، شعری را که تضمین کردم به چاپ رساندند و این خبر به من قدرت و انرژی مضاعفی داد تا با جدیت بیشتری کار تضمین را دنبال کنم.
نبأپرس: تضمین کاری سخت و حساس هست چطور به تضمین حافظ روی آوردید؟
پناهی نیکو: همانطور که از قبل گفتم چاپ نخستین شعری که به تضمین در آوردم این شهامت را به من داد تا دریابم از عهده این کار به خوبی برمی آیم و از آنجا که علاقه بسیار به تضمین داشتم این کار را مرتب دنبال می کردم و هر از گاهی شعری را به تضمین در می آوردم که در این میان تعدادی از اشعار حافظ را نیز تضمین کردم و یک روز خدمت پرفسور امین رفتم و از ایشان مشورت گرفتم ابتدا از پرفسور امین این سوال را کردم؛شما تمام دنیا را گشته اید، آیا تا به حال کسی دیوان یک شاعر دیگر را به صورت کامل تضمین کرده است؟
این استاد شعر و ادبیات به من گفت: تضمین تمامی اشعار حافظ کار خیلی سنگین و حجیم است که اگر بتوانی تمام دیوان حافظ را تضمین کنی قطعا کار بسیار بزرگ و ارزشمندی خواهد بود به شرطی که از شعرهای خودت غافل نشوی که به لطف خدا نه تنها اشعار شخصی خودم را می سرودم بلکه شروع به تضمین حافظ کردم که در لا به لای این کار تمام رباعیات خیام را نیز تضمین کردم و تضمین رباعیات خیام که زیر ذره بین برخی اساتید قرار گرفته است، هم اکنون در مرحله چاپ نهایی می باشد که بر پشت جلد کتاب تضمین خیام، شعری از اشعار شخصیم که الهام گرفته از 4 عملیات مهم در ریاضیات است درج خواهد شد.
مرا منها کن از من ها که از من ها درافغانم
مرا منها کن از من ها که از من ها در افغانم
مرا جمعی بزن با جان که با جانان خرامانم
مرا در خود اگر ضربم کنی حاصل همان صفرم
ولی با آنکه صفرم یک گلستان در گلستانم
مرا تقسیم اگر سازی تو بر ذرات این هستی
شوی آگه که از روز جزا زار و هراسانم
همچنین موفق شدم علاوه بر تضمین بسیاری از شعرهای شاعران معاصر و غیر معاصر از جمله سعدی و شمس تبریزی ، تضمین دیوان حافظ را که شامل 485 غزل هست را نیز به پایان برسانم البته کل دیوان حافظ 495 غزل است که 10 تا غزل آن عربی است و بنده 485 غزل فارسی را به تضمین در آوردم.
نبأپرس: اشعار شخصی شما بیشتر در چه زمینه ای است؟
پناهی نیکو: شاعر یک رسالتی دارد که از آن نمی تواند دست بردارد ؛ اینکه باید از دردهای جامعه خود نیز شعر بگوید و بنده در زمینه های فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، طنز، اشعار بسیاری سروده ام همچنین در وصف مقام شهدا اشعار بسیاری دارم و نیز با الهام گرفته از این بیت از مولانا “بشنو از نی چون حکایت می کند وز جدایی ها شکایت می کند” شعری را در وصف حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) سالار شهیدان کربلا سروده ام ، البته بنده در این شعر تفسیر دیگری آورده ام اینکه نی با وجود اینکه در آب است چطور برگ ندارد و چرا توخالی است و چرا وقتی آن را به لب می گیرند آهنگ آن پیامدی سوزناک دارد و چرا خطاط ها از سربند آن را جدا می کنند؛ و در اول شعر نیز اسم مولانا را به رسم امانت آورده ام.
شعری در وصف حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) سالار شهیدان کربلا
تا زمولانا شنیدم نای نی
سینه ام سوزان شد و دل خون ز پی
من ز نی گویم حدیثی تا ز آن
برکنم آتش به پا در جسم و جان
تا شوی آگه چرا نی بی بر است
گر چه نی پایش به آبی اندر است
یا چه کردستی تهی پیکر شده
نی نه بر منبر نه بر در، در شده
از چه مینالد که می گیری به لب
تا دمی نی ناله دارد از تعب
نی از آن نالد که او شد بام نور
تا ببیند هر کسی سر را ز دور
نی ز بس آن دیده را بر سر بدوخت
بال نی از شرم حمل سر بسوخت
نی چو بوسید آن لبش در تشت خون
ناله ها آید ز نای نی برون
نی نوا در نینوا را دیده است
ناله ها در کربلا بشنیده است
نای نی،نی هفت بندش کرده است
او به آن در پایبندش کرده است
خویش میسوزد چنان شمعی خموش
پرچمش را می کشد هر جا به دوش
بند از بندش جدا شد، شد قلم
تا نویسد ماجراها زان علم
اشک می ریزد پناهی از دو عین
در عزای شاه مظلومان حسین
نبأپرس: آیا برای چاپ کتاب تضمین حافظ ، نیازمند حمایتی از مسئولان هستید؟
پناهی نیکو: باید عرض کنم تضمین کار سختی است و اولین مسئله ای که باید در تضمین در نظر گرفته شود امانتداری است و من در تضمین حافظ خیلی اشعار را پا به پای حافظ جلو رفته ام و تضمین و تفسیر اشعار حافظ را به نظم در آورده ام به گونه ای که با شعر حافظ هماهنگ شده است به طور مثال غزل 108 حافظ را من در مدح حضرت مهدی (عج) تضمین کرده ام بنابراین تضمین اشعار باید به گونه ای باشد که در مفهوم ، وزن و قافیه مثل زنجیر به هم متصل شود و کوچکترین خدشه نیز به شعر شاعر وارد نشود ، این مطالب را بدین منظور گفتم که من با اندک حقوق کارگری خودم زندگی را سپری می کنم و حدود 20 سال بر روی تضمین اشعار حافظ( دیوان حافظ) زحمت کشیده ام از وقتم و تفریحاتم گذشتم و هم اکنون این کار را به اتمام رسانده ام و الان در مرحله ای از کار قرار دارد که برای مراحل پایانی چاپ آن از جمله تایپ و چاپ کتاب نیاز به حمایت مالی مسئولان به ویژه مسئولان فرهنگی کشور دارم.
از همه مهمتر این است که تضمین دیوان حافظ یک اثر ارزشمند است که به تایید خیلی از اساتید کشور رسیده است و به نوعی مقدمه پرفسور امین بر روی تضمین رباعیات و حافظ می تواند سندی دال بر این ادعا باشد و در ذیل مقدمه پرفسور امین را برایتان می خوانم.
مقدمه و تقریظ به قلم پرفسور سید حسن امین
نامدارترین شاعر ایران در سطح جهان حکیم عمرخیام نیشابوری است که در پی ترجمه آزاد رباعیاتش به اهتمام فیتزجرالد انگلیسی به محبوبیت جهانی رسید.
در حالیکه در ایران ارکان ادب منظومه پارسی فردوسی، سعدی، مولانا و حافظ هستند و خیام بیشتر به عنوان فیلسوف ریاضی دان و منجم مطرح است.
شاعر استاد علی پناهی نیکو با تضمین رباعیات حکیمانه خیام نیشابوری کاری کارستان کرده اند ما را با شرح ربط مضامین رباعیات این حکیم بزرگ به خوان الوان اندیشه های ویژه خیام مهمان نموده اند.
مریزاد دستی که انگور چید
پناهی نیکو در کار تضمین اشعار استادان ادب کلاسیک پارسی به اصلاح نوآمدگان رکورد دارند چنانچه دیوان حافظ را من البعد و الی الختم به کمال و به تمام تخمیس و تضمین کرده اند و این نیز در بین شاعران معاصر کم نظیر است که کسی بتواند تمام دیوان حافظ را تضمین کند ؛ بنده به نوبه ناقابل خود تضمین رباعیات خیام و غزلیات حافظ را از سوی استاد علی پناهی نیکو تحسین و تقدیر می کنم و امیدوارم انتشار آن با حسن استقبال ادبی کشور روبرو شود.
سید حسن امین تهران ۱۶ آبان ۱۴۰۰
نبأپرس: در پایان مطلبی هست که بخواهید برای خوانندگان بازگو کنید؟
پناهی نیکو: من در زندگی ام شاید از خیلی مسائل غافل شده ام ، اما هیچگاه از خداوند غافل نشدم و خدا را در همه حال یاد کردم و خدا نیز همواره با من همراه و نگهدارم بوده است ، دنیا برایم ارزش آنچنانی ندارد این را در یکی از اشعارم یادآور شدم.
دنیا و جمال او طلاقش دادم
دنیا و جمال او طلاقش دادم
مهرش به دهان خود بذاقش دادم
می خواست مرا اسیر من گرداند
من فاتحه ای به طمطراقش دادم
بنابراین من هیچوقت حرص مال دنیا را نخوردم و از این حیث در زندگی آرامش دارم؛ از کودکی تا به این سن که رسیده ام چندین حادثه مرگ بار را پشت سر گذاشتم که سلامت ماندن از آن را لطف خدا می دانم و از خدا خواسته ام، حال که تا این سن همراه و نگهدارم بوده است عمری به من عنایت کند تا کتاب هایم را چاپ کنم و کارهای نیمه تمام خود را تمام کنم و در پایان بگویم ، مرگ حق است و از مژه چشم به آدم نزدیکتر است و سراغ من هم روزی خواهد آمد که بنده برای آن روز شعری را سروده ام و در کتاب اشعارم چاپ خواهم کرد.
فرودم بهترین بخش صعودم
نبودم پرهیاهو تر ز بودم
فرودم بهترین بخش صعودم
چو بودم کس نبودم در نگاهت
نگشتی آگه از حد و حدودم
چو برخاکم گل پرپر بریزی
شوی آگه ز بودم در نبودم
پناهی را عدم نبود که از من
نشان در هر سرا باشد ز بودم
در پایان از تمام کسانی که در این مسیر مرا یاری کردند و از اساتید خود که مشوق بنده در خواندن و مطالعه و شرکت در انجمن های شعر شدند، تشکر می کنم ، همچنین از همسر و فرزندانم که صبورانه در این راه مرا همراهی کردند صمیمانه تشکر می کنم و امیدوارم با حمایت مسئولان فرهنگی کشور این اثر فرهنگی که به نوبه خود ویژه و منحصر به فرد می باشد چاپ گردد و به دست علاقمندان و شعر دوستان و اهل فرهنگ برسد و برای همه عزیزان آرزوی توفیق و سلامتی دارم.
گفت و گوی تفصیلی و تنظیم ، مریم رحمانی سردبیر نبأپرس با استاد علی پناهی نیکو
تصاویر گفت و گو اختصاصی نبأپرس با استاد علی پناهی نیکو
فیلم گفت و گو اختصاصی نبأپرس با استاد علی پناهی نیکو
انتهای پیام/
لینک خبر: